مسیحا جانمسیحا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

دنیای مسیحا

فوورایتها یا همون علاقه مندیهای من

 منم مث همه موجودات پس از سپری کردن دوران سکون و بی تحرکی    وارد دوران شور و نشاط و تحرک شدم   یعنی طوری که تا منو زمین میزارن سریع به یه طرف جهش بر می دارم و به وسایل خونه حمله ور میشم     حالا دیگه بجز مامان و بابا،  من نسبت  به خیلی چیزا واکنش نشون میدم  ، یکی اینکه  وقتی  به در اتاق ضربه میزنند و میگن کیه ؟ : مسیحاست !!!  یعنی تو این حالت چنان ذوقی می کنم که انگار تموم دنیا مال خودمه    جدیدا علاقه خاصی به لامپ و روشنایی دارم  تا اسم لامپ میاد من سریع بالا رو نگاه میکنم و دستم رو به سمت پریزها دراز می کنم یا صدای پیامهای بازرگانی که از تلوی...
24 تير 1392

تب نابستون

هفته گذشته یکباره هر دو سه ساعت یه سرفه می کردم  اولش فقط سرفه بود ولی کم کم تب هم به اون اضافه شد ، مامان و بابا هم سریع منو بردن مطب دکتر    دکتر پس از یه سری معاینه گفت به علت گرما و سرما شدنه چیز مهمی نیست یه سری دارو نوشت و گفت مرتب استفاده کنه تا سریع خوب شه ، گفتم ای بابا چه زود دارویی شدیم خلاصه دو روز گذشت حال من چنان تفاوتی نکرد بعدازظهر چهارشنبه بود که درجه تب رو به بالا می رفت اولش شد سی وهشت بعد شد سی و هشت و نیم ، دیگه استامینفون و پاشویه هم اثر نداشت  یه دفه دیدیم از سی و نه هم گذشت یه بلوایی به پا شد و منو سریعا رسوندن به بیمارستان ، تو بیمارستان تبم حدود چهل درجه بود که دکتر گفت باید بستری بشه و پ...
19 تير 1392
1